شهدا و ایثارگران راوند

شهدا و ایثارگران راوند

نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی(ره)
شهدا و ایثارگران راوند

شهدا و ایثارگران راوند

نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی(ره)

روحانی شهید عبدالکریم مومنی


نام و نام خانوادگی: عبدالکریم مومنی

نام پدر: نقی

تاریخ ولادت: 1347/03/20

وضعیت تاهل: مجرد

تحصیلات: حوزوی لمعتین/ حوزه آیتالله یثربی

تاریخ شهادت: 1365/10/04

نام و محل عملیات: خرمشهر- کربلای 4

مسئولیت: تکاور

نحوه شهادت: اصابت ترکش

محل دفن: گلزار شهدای راوند

یادی از روحانی شهید عبدالکریم مومنی راوندی

عبدالکریم به صله ارحام اهمیت میداد. قرآن بسیار تلاوت می‌کرد. نماز جماعت را دوست می‌داشت. بسیار مهربان بود و به پدر و مادر خود احترام میگذاشت. از لحاظ اخلاقی برای ما نمونه و الگو بود. با کسانی دوست می‌شد که با ایمان و اهل نماز و روزه بودند. هیچگاه امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد، جوانان را برای رفتن به جبهه تشویق می‌کرد و میگفت خط امام را ادامه دهید، با محرومین مهربان بود و به آنها کمک می‌کرد. مهم ترین سفارش او اقامه نماز اول وقت و مهم ترین آرزوی او شهید شدن بود. آخرین دفعهای که از جبهه آمده بود حال معنوی خاصی داشت به طوری که همه را تحت تاثیر قرار داد.

نقل خا طرهای از زبان برادر شهید:

تقریبا 12 سال داشتم که یک روز به خانه آمد دیدم بسیار خوشحال است و می‌خندد گفتم داداش چرا می‌خندی؟ گفت: اگر من هدیه به تو بدهم آیا نماز می‌خوانی؟ گفتم: من فقط حمد و سوره بلدم. گفت: خودم یادت می‌دهم. من هم قبول کردم و او یک دست لباس ورزشی به من هدیه داد و نماز را به من آموخت و از آن روز به بعد هر وقت نماز می‌خوانم به یاد او می‌افتم.

در یکی از مرخصیهایی که از جبهه آمده بود به او گفتم دیگر به جبهه نرو. ازدواج کن. در جوابم گفت: شما بروید ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید من در آن دنیا ازدواج می‌کنم.

خاطره ای از زبان مادر شهید: برای صرف غذا سر سفره نشسته بودم که یکی دو نفر شروع کردند به صحبت کردن. کریم با ناراحتی گفت چرا موقع غذا خوردن صحبت می‌کنید. مگر نمی‌دانید اشکال دارد؟ بعد از غذا وقت برای صحبت کردن زیاد است و وقتی می‌دید که این کار تکرار می‌شود. بدون اینکه سخن بگوید از سر سفره بلند می‌شد و می‌رفت و ما همگی به اشتباه خود پی می‌بردیم. آخرین دفعه ای که به خانه آمده بود من به سفر مشهد رفته بودم و از دیدار او محروم ماندم به پدرش گفته بود: بابا نمی‏دانی مادر برایم انار گذاشته یا نه؟ و پدرش او را راهنمایی کرده بود. پدرش می‏گفت چنان در خوردن انار عجله داشت که تا به حال ندیده بودم. هنوز هم موقع دلتنگی‏‏هایم در کوچه چشم به راه کریم می‏ایستم! تا برای آخرین بار او را ببینم.

وصیتنامه روحانی شهید عبدالکریم مومنی راوندی

بسم الله الرحمن الرحیم

((وَ مَنْ یُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً)) (سوره نساء، آیه 74)

و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد یا فاتح گردید، زود باشد که او را در (بهشت ابدی) اجری عظیم دهیم.

با درود و سلام به پیشگاه مقدس ولی عصر امام زمان (عج) و با درود و سلام بر پیر جماران  خمینی بت شکن و با درود و سلام بر امید امت و امام و با درود و سلام بر روان پاک شهیدان از صدر اسلام تا کربلای ایران و با درود و سلام بر جسم پاک و گمنام مفقودین و درود و سلام بر اسیران انقلاب اسلامی و مجروحین و معلولین و با درود و سلام بر خانوادههای شهدا و معلولین و مجروحین و مفقودین و اسرا و با درود و سلام بر زاهدان شب و شیران روز رزمندگان پرتوان و نیرومند اسلام.

اشهدُ أن لا إلهَ إلا الله و أشهدُ أن محمداً رسولُ الله و أنَّ علیاً ولیُ الله.

اللهم اجعلنی من جندک فإنَّ جُندَک همُ الغالبون.

اللهم إجعل محیایَ محیا محمد(ص) و آلِ محمد(ص) و مماتی ممات محمدٍ(ص) و آل محمد(ص).

اینجانب بر حسب وظیفه چند جملهای را به عنوان وصیت ذکر میکنم؛ هدف از رفتن به جبهه اینکه به تمام ضد انقلابیون بگویم که تمام شهیدان، راه را شناخته و کورکورانه نمیروند، دیگر اینکه پیرو آیههایی که از طرف خداوند آمده و از سخنان خدا و ائمه اطهار آمده است که هجرت کنید، قرآن میفرماید: ((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمیعاً)) (نساء: 71) ای آنانکه ایمان آورید برگیرید اسلحه خویش را پس کوچ کنید دسته دسته یا کوچ کنید با هم. و از وصایای پیامبر به ابوذر است که میفرماید: «ایمان به خدا و جهاد در راه خدا از همه اعمال نزد خدا محبوبتر است». دیگر اینکه به ندای (هل من ناصرٍ ینصرنی) امام لبیک گفتم.

اما ای برادران و خواهران حزب الله! سلام و درود خداوند بر شما باد، ای مردم صبور و انقلابی ایران، ای برادران! انقلاب اسلامی را یاری کنید و در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را دریابید و امام این قلب تپنده امت اسلامی را تنها نگذارید و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید.

ای امت حزب الله! اول از شما تشکر میکنم از اینکه در پشت جبهه به جبههها کمک کردید و میکنید، دوم اینکه از شما میخواهم که دست از این کمکها بر ندارید. ای امت حزب الله! نگذارید قرآن مظلوم بماند، تا میتوانید قرآن بخوانید که در قرآن آمده (( فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن)) «هر چه از قرآن میسّر مى‏شود بخوانید». و حضرت رسول (ص) میفرماید: (اشرفُ أعمالِ امتی قراءةُ القرآن) «شریفترین اعمال امت من قرائت قرآن است» و بعد اینکه به فرزندان خود قرآن یاد بدهید که حضرت علی (ع) میفرماید: (حَقُّ الوَلَدِ علَى الوالِدِ أن یُحَسِّنَ اسمَهُ ، و یُحَسِّنَ أدَبَهُ ، و یُعَلِّمَهُ القرآنَ) «حق فرزند بر پدر این است که اسم نیکو بر فرزند خود بگذارد و او را خوب تربیت کند و به او قرآن بیاموزد.

الحمد لله که لطف خداوند شامل حال ما شده و ما را از منجلاب و بدبختیها و ذلت بیرون آورد و ما باید شکر این نعمت را به جا آوریم. ای امت حزب الله! به نماز بیشتر اهمیت بدهید و سعی کنید نماز را اول وقت بخوانید؛ زیرا که ما به خاطر اسلام و بخاطر نماز میجنگیم و همانطور که امام فرموده مسجدها را خالی نکنید که مسجد سنگر و خانه مومنین است، در وصایای پیامبر به ابوذر است که میفرماید: «بسیار به مساجد رفتن، جهاد است.»

برادران عزیز! دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست به خصوص دعای کمیل و توسل و زیارت عاشورا؛ چون ما غیر از دعا و نیایش با پروردگار، چیز دیگری نداریم. ای برادران و ای جوانان! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد، ای جوانان! نکند در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و نکند در حال بیتفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه خدا و با هدف شهید شد. ای برادران! امام زمان(عج) را بیشتر صدا بزنید و برای ظهورش بیشتر دعا کنید.

اما ای امت حزب الله! از شما میخواهم که اگر به حرم مطهر حضرت امام حسین(ع) رفتید ما را هم از یاد نبرید. اما شما ای خانوادههای شهدا! صبور باشید که خدا با شماست؛ انَّ الله مع الصابرین.

اما ای پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که خدا به شما صبر عطا بفرماید و إن شاء الله که ناراحت نباشید که فرزند خود را از دست دادهاید که خدای ناکرده دشمنان اسلام سوء استفاده کنند. از شما میخواهم که از خطایای فرزند خود درگذرید و خوشحال باشید که توانستهاید فرزندی در راه خدا تقدیم اسلام نمودید، این امانتی بوده در نزد شما از طرف خدا. إن شاء الله که مرا ببخشید و مرا حلال کنید.

و ای پدر و مادرم و ای پدر و مادر شهدا! نمیگویم که برای فرزند شهید خود گریه نکنید ولی هر وقت خواسته باشید برای فرزند خود گریه کنید اول برای حضرت امام حسین(ع) و علی اکبر حسین (ع) گریه کنید و بعد برای فرزند شهید خود.

والسلام

إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

فرزند کوچک شما کریم مومنی راوندی

9 مهرماه 1364 مطابق با 15 محرم الحرام

شهید علی اصغر عیشی


نام و نام خانوادگی: علی اصغر عیشی

نام پدر: محمد

تاریخ ولادت: 1343/11/1

تاریخ شهادت: 1365/2/8

منطقه شهادت: فاو

وضعیت تاهل: مجرد

محل دفن: گلزار شهدای راوند


وصیتنامه برادر رزمنده شهید علی اصغر عیشی

بسم الله الرحمن الرحیم

((إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ)) (توبه:111)

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها که در راه خدا جهاد کنند، دشمنان دین را بکشند و خود کشته شوند.

گل عزیز است ولی شاخه بیخارش نیست

هر که از خار رهد چیدن گل کارش نیست

 

درود خدا بر ابر مردی که بعد از قرنها ظلم و جور و سیاهی و خفقان قیام کرد و مردم را به راه حق دعوت کرد و گروهی همچون سلمان و ابوذر و دیگر یاران پیامبر که او را همراهی کرده و با جان و مال در جهت حفظ دستاوردهای انقلاب کوشیدند و عدهای در این راه پر عظمت شربت شهادت نوشیدند و عمر جاودان یافتند، خوشا به سعادت چنین کسانی که در این راه به شهادت و به معبود خود رسیدند، درودشان باد.

ما باید تا ظهور حضرت مهدی(عج) راه و هدف شهدا را دنبال کنیم، درود خدا و رسول خدا بر شهدا، مفقودین، اسراء، مجروحین، جانبازان، رزمندگان و خانوادههای محترم و صبور آنها، درود خدا و رسول خدا بر امت حزب الله و همیشه حاضر در صحنه که با اتحاد و همبستگی خود مشت محکمی بر دهان یاوهسرایان داخلی و خارجی و ابر جنایتکاران شرق و غرب زدند.

برادران و خواهران! نباید به دشمن فرصت دهید تا بتواند به این انقلاب اسلامی خدشهای وارد سازد، دشمن را در نطفه خفه کنید تا هرگز رشد نکند.

برادران! جبههها را یاری کنید با آنچه در توان دارید، خواهران! حفظ حجاب از اصالت یک زن مسلمان و پیرو حضرت زهرا -سلام الله علیها- میباشد.

برادران و خواهران! مسجدها را پر کنید، در نمازجمعه حضور به هم رسانید، دانشآموزان باید سنگر مدرسه را حفظ کنند که این سنگرها باید به وسیله امت حزب الله حفظ شود، به رهنمودهای امام بزرگوار عمل نمایید؛ در مساجد، نمازجمعهها و دعاها شرکت کنید که اجتماع شما در این جلسات با حفظ وحدت پشت دشمن را به لرزه میاندازد.

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا اسلام و مملکت اسلامیمان پایدار، استوار و سرافراز بماند، چشم مستضعفان جهان سوی این مملکت اسلامی است.

ای جوانان عزیز! جبههها را فراموش نکنید که همانطور که امام عزیزمان فرمودند: جوانها باید بروند و جبههها را پر کنند. پس ای برادران عزیز! فرصت را غنیمت شمرده و به جبهه بیایید تا خون شهدا پایمال نشود، جبهه دانشگاه انسانسازی است؛ دانشگاهی که در آن درس شهامت و شهادت، ایثارگری و تقوی را به ما میآموزد، راه سعادت دنیا و آخرت را به ما نشان میدهد.

سرپرستی این دانشگاه را امام حسین(ع) که بنیانگزار آن میباشد به عهده دارد، رئیس آن امام زمان روحی له الفداء- و معلم آن امام بزرگوارمان (خمینی بت شکن) و شاگردان این دانشگاه علی اکبر، قاسم، علیاصغرها و دیگر یاران با وفای امام حسین(ع) و روز امتحان روز عاشورا میباشد که مورد قبول درگاه خداوند قرار گرفتند. وقت را غنیمت بشمارید در این دانشگاه الهی ثبت نام نمایید که بعداً افسوس نخورید که امتحان عظیم در پیش است.

پدر بزرگوارم، مادر گرامیم! در مقابل دشمن و در مقابل مصائب مانند کوه استوار باشید و لحظهای سستی به خود راه ندهید و هرگز از یاد خدا غافل نشوید که بهترین تسکیندهنده قلب شماست یاد و ذکر خدا؛ ( أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)) (رعد:28)

مادرم و ای خواهرم! شما باید مانند زینب(س) باشید و فریاد مظلومانه تمام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید. برای من گریه نکنید؛ اگر گریه کردید برای ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران او گریه کنید که ما هر چه داریم از امام حسین(ع) و تاسوعا و عاشورای او داریم، میدانم که:

قابلیت باید انسان را که گردد سرافراز

ورنه هر سر، لایق ایثار راه یار نیست

 

خداوندا! از تو میخواهم که مرگم را شهادت در راه خودت زیر لوای اسلام با اولیاء خودت قرار دهی، توفیق عطا کن در راه تو کشته شوم. در شهادت سعادتی است که با هیچ چیز دیگر نمیتوان به این سعادت رسید.

در پایان، آرزوی سعادت دنیا و آخرت را برایتان دارم، پیروزی رزمندگان و فرج آقا امام زمان(عج) و صبر جهت خانوادههای مفقودین، اسراء، شهداء و جانبازان را از درگاه خدا آرزومندم.

ان شاء الله که خداوند به امام عزیزمان تا ظهور و حتی در کنار مهدی(عج) عمر طولانی عطا بفرماید، با آرزوی نابودی جنایتکاران شرق و غرب و حزب بعث عراق و ریشهکن شدن منافقین ضد دین و تمامی کسانی که با اسلام و انقلاب اسلامی و رهبری مخالفت میکنند.

گوش عشق، آری زبان خواهد ز عشق

فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق

با زبان دیگر این آواز نیست

گوش دیگر، محرم این راز نیست

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

علی اصغر عیشی راوند

1365/1/1

 

اطلاعات در حال تکمیل...

شهید محمّدرضا زلفى

 

 نام و نام خانوادگى: محمّدرضا زلفى یزدلى

 نام پدر: آقاعلى

 تاریخ شهادت: 9/12/1364

 محلّ شهادت: عملیّات والفجر 8 ـ فاو

 نوع عضویّت و شغل: پاسدار

 مکان دفن: گلزار شهداى یزدل بخش سفیددشت آران و بیدگل

گزیدهای از زندگینامه شهید محمدرضا زلفی

محمّدرضا در خانواده‏اى مذهبى و از نظر معیشتى متوسّط در سال 1/3/1343 در روستاى یزدل دیده به جهان گشود. دوران کودکى او با درد و رنج و مشقّت همراه بود. او مقطع ابتدایى را در مدرسه قطب راوندى یزدل و دوره راهنمایى را در راوند گذراند. سپس در دبیرستان سپهر ثبت ‏نام کرد و تنها یک سال درس خواند. چون دوران دبیرستان او با آغاز جنگ تحمیلى مواجه شد.

او براى گذراندن آموزش نظامى به تهران رفت و پس از طى دوره آموزش به جبهه‏ هاى حق علیه باطل اعزام شد و در عملیّات‏هاى بیت ‏المقدّس و فتح ‏المبین شرکت کرد. پس از آن در دوره امدادگرى شرکت کرد و دیپلم گرفت و مجدّدا در عملیّات والفجر مقدماتى مشغول امدادگرى و درمان مجروحین شد.

در سال 1362 به سپاه کاشان مراجعه و به استخدام سپاه درآمد و براى طى دوره آموزشى سلاح‏هاى سنگین توپخانه و آتشبار به پادگان شهید صدوقى اعزام و پس از پایان آموزش، در کردستان حضور پیدا کرد و به عنوان جمعى لشکر 14 امام حسین علیه السلام در عملیّات‏هاى والفجر 1، 2، 4، 5 شرکت نمود.

محمّدرضا از اخلاق، رفتار و اخلاص زیادى برخوردار بود و هروقت که فرصتى پیدا مى‏کرد، براى راز و نیاز با پروردگارش گوشه‏اى را پیدا مى‏کرد و مشغول دعا مى‏شد. عشق به شهادت در سراسر وجودش متبلور و از چهره‏اش نمایان بود. او آموزش تخریب را در لشکر 14 امام حسین علیه السلام فراگرفت و مسئولیّت خنثى کردن مین‏ها را پذیرفت.

او در بهمن سال 1362 ازدواج کرد و یک ماه از ازدواجش نگذشته بود که براى چندمین مرتبه به جبهه‏ هاى جنوب اعزام و به ‏عنوان تخریب‏چى در عملیّات خیبر شرکت کرد. پس از این عملیّات مدّتى را در سپاه کاشان بود و در تاریخ 5/1/64 به‏صورت داوطلب به جبهه‏ها روانه شد. در آذر 64 بود که خداوند فرزند پسرى به او عطا کرد.

سه ماه از تولّد فرزندش نگذشته بود که در تاریخ 9/12/64 براى آخرین مرتبه به جبهه‏ هاى جنوب اعزام و در عملیّات ظفرمند والفجر 8 شرکت نمود. تنها 8 روز از این عملیّات گذشته بود که به آرزوى دیرینه خود که شهادت در راه معبودش بود، نائل آمد.

روحش شاد و راهش مستدام و پررهرو باد !

 

متن وصیتنامه برادر شهید محمدرضا زلفی

با سلام و درود بر رسول الله و فرزند گرامش حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش رهبر کبیر انقلاب بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی و درود بر شهداء 7 تیر و شهداء محراب...

خداوندا، آنطور که شایسته بود ترا نشناختم و همچنین قرآن را، گویی پرده ای ضخیم بر قلبم نهاده بود و شیاطین به دورش مشغول پاسداری بودند که نه نوری و نه ندایی از انوار الهی به آن نرسد، تا آن که مردی از قم برخاسته از پایگاه علوم، از پایگاه امامت و فقاهت، او راه را یافته بود و آنگاه در جسدهای مرده نیمه جان ما جان دمید.

خدایا، مرا از بندگان خاص خود قرار ده و شهادت را نصیبم گردان، سراسر وجودم مملو از نافرمانی توست، پس ای معبودم رحم کن و شهادت را نصیبم کن، شهادتی خالصانه، مقبول درگاهت و بدون ریا بدانگونه که تکه تکه بدنم و رگهای بریده ام در آخرت باعث شوند که امام علی (ع) بفریادم رسد، امام حسین شفاعتم نماید و امام زمان (عج) مرا جزو خدمتگذاران و غلامان و سربازان خویش حساب نماید و پیرو رهبرمان بوده باشم.

خداوندا، تو شاهد هستی که از تمام مظاهر مادی دور شده ام تا به تو پناه بیاورم و به عشق تو و انبیاء تو حرکت کردم و اینک فقط منتظر پیوستن به تو هستم و لا غیر.

معبودا خواهان شهادت هستم نه به این منظور که از زندگی دنیا خسته شده ام بلکه می‌خواهم گناهانی را که انجام داده ام به وسیله رنج و سختی در راه تو کشیدن و با ریختن خونم به خاطر تو پاک شود، پروردگارا مرا دریاب من جوانی گنهکار و غافل هستم از دیار عاشقان خسته می‌آیم مرا بپذیر ای معشوقم، مرا فرا خوان که دیگر نمی‌توانم صبر کنم، راستی چه سخت است_ آنگاه که بین دو دوست صمیمی جدائی می‌افتد، چه دشوار آن موقعی که بین عاشق و معشوق فاصله افتد و چه سخت آن لحظه ای که یک رهرو به مقصدش نمی‌رسد.

آن قدر سخن زیاد است که نمی‌دانم از کجا برایتان بگویم از آهن ربائی جهاد فی سبیل ا... که این براده ناچیز را به سوی خود می‌کشد یا از دنیای دنی که می‌خواهد نیروی این آهن ربا را خنثی کند.

معبودا به من سعادتی عطا کن که من فروشنده باشم و شما از من خریدار. بارالها، آنقدر مرا در صافی آزمایشات خود نگه دار تا مگر روزی آید که شایسته شهادت گردم اما خدایا هر چند خطا و گناهم بسیار است و از عدل تو هراسناکم اما به لطف و کرم تو دل بسته ام.

اما چند جمله خطاب به ملت ایران به عنوان یک برادر کوچک؛

مردم وحدت و اتحاد خود را بیشتر کنید و از اختلافها بپرهیزید و شنیده اید که حضرت امام ... چقدر به وحدت تکیه میکنند و به سخنهای و رهنمودهای امام ... گوش فرا دهید و امام را تنها نگذارید و او را دعا کنید و در برابر دشمن اسلام و انقلاب مانند کوه بایستید از کمکهای خود دریغ نکنید و مواظب باشید خدای نکرده مردم کوفه نشوید. و برای فرج آقا امام زمان (عج) دعا کنید و به نمازها و دعاها بیشتر اهمیت بدهید.

و اما ای پدر و مادر عزیزم این آخرین سلام را به شما عرض مینمایم. به شما تبریک می‌گویم که چنین فرزندی برای انقلاب و اسلام تربیت کردید برای شما مصیبت فرزند سخت است ولی می‌بینم که دشمنان اسلام دارند با قرآن و اسلام می‌جنگند و می‌خواهند اسلام و قرآن را از میان بردارند و دیگر خبری از اسلام و قرآن نباشند.

امام حسین(ع)، هم به همین دلیل با یزید سازش نکرد و در راه اسلام جان داد او خود و فرزندانش را فدای اسلام کرد و گفت خدایا اکبر و اصغرم را برای رضای تو دادم شما هم چنین باشید.

پدر و مادرم نمی‌گویم گریه نکنید گریه بکنید ولی نه آنقدر که دشمن را شاد کند بله همیشه به یاد امام حسین (ع) و اصحاب باوفایش گریه کنید به یاد خانواده های گریه کنید که دو الی چهار فرزند خود را از دست داده اند و به یاد یتیمانی که نیمه شب ها به یاد پدر خود می‌افتند و خانواده را به گریه می‌اندازند گریه کنید (خود شهید دارای یک فرزند یتیم می‌باشد)

مرا حلال کنید چون در زندگی جز زحمت و ناراحتی از من چیزی ندیده اید و هیچ گونه خدمتی برای شما نکرده ام هر زمانی که مرا یاد کردید به عکسهای من نگاه کنید و چنانچه دل تنگ شدید بر سر قبرم بیاید و درد دل کنید داغ فرزند برای شما مشکل است و اما بالاخره مرگ به سراغ می‌آید پس چه یهتر که مرگ در راه خدا باشد مبادا امام را ناراحت کنید و در نمازهایتان امام را دعا کنید.

و شما ای خواهرانم، این آخرین پیام مرا بشنوید و سلامم را بپزیرید می‌خواهم اگر ناراحتی دیده اید مرا ببخشید و مرا حلال کنید شما به من خیلی محبت کرده اید اما من به وظیفه ام عمل نکرده ام فرزندان خود را خوب تربیت کنید و بدست آنها قرآن و بدست دیگر آنها سلاح بدهید زیرا اسلام احتیاج فراوان به فداکاری دارد در مقابل این مصیبت مانند حضرت زینب بایستید و مانند حضرت زینب که پیام برادرش را به گوش جهانیان رساند بگوئید برادرمان شهادت را پذیرفت و زیر بار ظلم و استبداد نرفت و ما هم نمیرویم.

و اما ای همسر گرامی و ارجمندم، از شما می‌خواهم اگر از دست من بدی دیده اید حلال کنید چون نتوانستم حق همسری را که به گردن من بود انجام دهم. از شما می‌خواهم بعنوان مادری دلسوز فرزندم و فرزندت را آنچنان که اسلام گفته است تربیت کنید، به فرزندم درباره هدف و راه پدرش بگوئید و او را با جهاد در راه اسلام آشنا سازید و او را یک فرد مبارز و پیرو خط امام بسازید.

و اما ای پدر، مادر و همسرم، از کلیه دوستان، آشنایان و فامیلها و همسایه ها بخواهید مرا حلال کنند و هر کسی از من طلب دارد بدهید و هر فردی که از دست من ناراحتی دارد او را راضی کنید برای مراسم تشییع جنازه و ختم من زیاد تبلیغ نکنید بلکه برای شهادت در راه خدا تبلیغ کنید.

(والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته)

 

شهید غلامعلی مسجودی


نام و نام خانوادگی: غلامعلی مسجودی

نام پدر: احمد

تاریخ ولادت: 1348/1/1

وضعیت تاهل: مجرد

تاریخ شهادت: 1364/11/25

عملیات: والفجر8

محل دفن: گلزار شهدای راوند


وصیتنامه شهید غلامعلی مسجودی

بسم الله الرحمن الرحیم

((وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ)) (آلعمران:169)

هرگز مپندارید که شهدای راه خدا مردهاند بلکه زنده بحیات ابدی هستند و نزد خدا روزی میخورند.

با سلام و درود بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) واسطه بین غیبت و شهود و نائب بر حقش پیر جماران ناخدای کشتی پر تلاطم انقلاب اسلامی .. این مطلب را بیان میکنم تا اگر چنانچه به شهادت رسیدم یادگاری به عنوان وصیتنامه از اینجانب باقی مانده باشد. قبل از هر چیز تقاضایم از خانوادههای محترم شهدا این است که هرگز در شهادت عزیزانشان گریه نکنند و اگر هم میخواهند گریه کنند بیاد شهدای کربلا و مظلومیت سالار شهیدان حسین بن علی(ع) گریه کنند که امیدوارم خداوند متعال به تمامی خانوادههای شهدا صبر و اجر عنایت فرماید.

و اما تو ای مادرم! این فرزند تو یک امانت بود و تو میبایست این امانت را تحویل دهی، پس چه بهتر که آن را به بهترین وجه به صاحب اصلیاش قادر منان تحویل دهی؛ چرا که به قول امام عزیزمان شهید نظر میکند به وجه الله.

مادرم! اگر چنانچه افتخار شهادت نصیبم شد ناراحت نباشی و گریه نکن و صبور باش و از انجام عملی که باعث شادی دشمن میشود بپرهیز. آنچنان باش که فردای قیامت افتخار همنشینی با حضرت زهرا(س) را داشته باشی.

و اما شما ای پدر مهربان که درس شهادت و ایثار را به من آموختی. آنچنان که حسین زمان خمینی کبیر این نمونه بارز انسانها با استقامت خود روی دشمن را سیاه کرد. و او را تا آخرین لحظه حیاتش یاری نما و همچون پدران دیگر شهدا روبروی دشمن استقامت کن و مگذار که دست دشمن به این آب و خاک مقدس و خونین برسد.

و اما تو ای برادر عزیزم که در خدمت سپاه اسلام و قرآن هستی، بیش از پیش تلاش کن و مکتب شهادت و شهامت را به دیگران بیاموز و کاری کن که دیگر دشمن نتواند زخم زبان بزند.

و اما تو ای خواهر مهربانم، چنان زینبگونه عمل کن که بار دیگر تاریخ تکرار شود و تو پیامرسان خون برادرت باش و از تو تقاضا میکنم هرگز برای من گریه نکنی و هر وقت به یاد من افتادی و خواستی گریه کنی به یاد علی اکبر امام حسین(ع) گریه کن و هرگز صدای نالهات را بلند نکن؛ زیرا دشمن با گریه شما شاد میشود.

در خاتمه از پدر و مادر و برادران و خواهران و فامیل و رفقایم میخواهم که مرا حلال کنند و اگر خللی به آنها روا داشتهام از روی نادانی بوده است. ان شاء الله خداوند همه گناهان ما را ببخشد و بیامرزد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار... رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما، معلولین و مجروحین شفا عنایت فرما، اسیران حزب الله آزادشان بگردان. آمین یا رب العالمین.

غلامعلی مسجودی

 در حال تکمیل اطلاعات...