نام: احمد
نام خانوادگی: محققی
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: 1344/08/01
میزان تحصیلات: دوم راهنمایی
وضعیت تاهل: مجرد
تاریخ شهادت: 1365/01/02
کد شناسایی: 1666569
شماره پرونده: 65/32697
اعزامی از طریق: ارتش
ماموریت: پدافندی
محل شهادت: پنجوین عراق
محل دفن: امامزاده هادی(ع) بیدگل
گزیدهای از زندگینامه شهید احمد محققی:
احمد در آبانماه 1344 در خانوادهای مذهبی و مستضعف در بیدگل متولّد شد. پدرش محمدعلی، و مادرش کبری نام داشت. جدّ پدری او مرحوم حجت الاسلام شیخ محمّدحسن محقّقی امام جماعت مسجد و جدّ مادری او مرحوم حجت الاسلام میرسید میرزا موّحد حسینی بود.
کلاس دوّم راهنمایی بود که به علّت مشکلات مالی خانواده، ترک تحصیل نمود و وارد بازار کار شد. مدّتی در کارگاه تولید کفش و پس از چندی در کارگاه خدمات اتومبیل مشغول به کار شد.
او جوانی فعّال و زحمتکش بود. 17 ساله بود که پدرش به علّت بیماری، چندین ماه در بیمارستان بستری شد و او پرستاری از پدر را به عهده داشت تا اینکه در 1361/01/3 پدر را از دست داد و سرپرستی مادر سیدهاش را به عهده گرفت. برای انجام خدمت مقدّس سربازی، راهی ارتش شد که بعد از گذراندن دورة آموزش نظامی در لشکر 28 کردستان سازماندهی و از آنجا راهی میادین مختلف جنگ (جزایر مجنون، شوش و ...) شد. سپس به مناطق مرزی مریوان اعزام شد تا اینکه بعد از 17 ماه خدمت در مناطق مرزی و جنگی در تاریخ 1365/01/2 در ارتفاعات مرزی مریوان (پنجوین) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گشت امّا پیکر مطهّرش سالها در آن منطقه باقی ماند. مزارش در گلزار شهدای امامزاده هادی(ع) بیدگل واقع است.
روحش شاد و راهش پر روهرو باد
متن وصیتنامه شهید احمد محققی
((إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ)) (صف: 4)
«خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، همچون سدّى آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست مىدارد.»
در این لحظه از زمان که دشمنان بعثی و کافر در جدال با مسلمین ایران از هیچ کوششی فرو گذار نیستند و در پی نابودی اسلام عزیز که نمره خون هزاران شهید و هزاران مجروح و معلول میباشد، وظیفه داشتم تا از مرز و بوم میهن عزیزمان پاسداری نمایم و اگر خدا، بنده حقیر را لایق دانست و سعادت داشته باشم در این راه که راه انبیاء و اولیاء الله است به هدف نهاییام که همان شهادت در راه الله است برسم.
سخنی چند با مادر گرامیم و خواهر عزیزم و برادران مهربانم دارم.
مادر عزیزم
از زحمات طاقت فرسای شما تشکر میکنم که حتی نمیتوانم ذرهای از آن را جبران نمایم و از شما خیلی تشکر میکنم که مرا حسینوار بزرگ کردی و حسینوار به جبهه فرستادی و از شما خواهشی دارم این است که در فراق من همانگونه باش که لیلا در فراق علیاکبر بود.
و از خواهرم میخواهم که مانند زینب(س) که در فراق برادرش حسین(ع) صبر کرد، صبر پیشه کند.
و از برادرانم میخواهم با حضور خود در صحنه پیکار با امپریالیزم جهانی به پا خیزند و اسلحهی واژگون شدهام را بر دوش گیرند و بر علیه کفر جهانی بستیزند.
ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خیزد// چه سنگین میرود این مُرده از بس آرزو دارد
و در آخر از مردم همیشه در صحنه ایران مخصوصاً همشهریان عزیز میخواهم همواره پشتیبان ولایت فقیه و در خط ولایت فقیه که همان خط انبیاء و اولیاء الله است حرکت کنند و امام را تنها نگذارند و با شرکت در نمازجمعهها بیش از پیش مشت محکمی بر دهان ابر جنایتکاران شرق و غرب بزنند. و با کمک نمودن به جبهههای نبرد، فرزندان خود را یاری و مساعدت نمایند و از تمام اقوام و آشنایان میخواهم که اگر از طرف اینجانب بدی دیدهاند به بزرگی خود مرا ببخشند.
امیدوارم خداوند کلیه رزمندگان اسلام را در تمام جبهههای نبرد حق علیه باطل با پیروزی نهایی به اوطان و خانوادههایشان بازگرداند.
احمد محققی
26/1/1364
این که گفته اند راه شهدا را ادامه بدهید معنایش این هست که بدانیم انها برای چه رفتن و جان خود را تقدیم خاک و کشور و اسلام عزیز کردن